Skip to main content

بمب؛ یک عاشقانه ی آرام


درونم يك بمب قرار گرفته بود و چند ثانيه تا انفجار آن باقی نمانده بود. فقط چند ثانيه به نابود شدنم باقي مانده بود. مثل
يك جرقه بود كه تنها چند ثانيه به من فرصت داده بودند تا آخرين حرف هايم را بزنم.

لحظه ای فكر كنيد اگر ده ثانيه از عمرتان باقی مانده باشد چه كار می كنيد؟ فرياد می زنيد؟ خشم خود را بروز می دهيد؟ سكوت می كنيد؟ يا به پايان عمرتان تنها در چند ثانيه مي خنديد؟

 ده...نه...هشت...هفت...ضربان قلب بالا مي رود و لرزيدن دستان آغاز می شود.در كسری از ثانيه برای هميشه دنيا به پايان می رسد و اين آخرين فرصت است. صدای ثانيه ها می آيد. تيك...تاك...تيك...تاك... عقربه ی ساعت بي رحم ترين است. به هيچ كس رحم نمی كند و اين سخت ترين قسمت بازی است. از آغاز گردون تاكنون همه توسط اين زمان بلعيده شده اند. اين زمان نكبت بار كه مدام بر فرق سرت می كوبد و حسرت را در تو زنده می كند. در كمتر از ٥ ثانيه براي هميشه به خواب مي روم و چه می دانم كه ديگر چه می شود. تمام حواس پنچ‌گانه خود را از دست خواهم داد و براي هميشه در ندانستن ابدی منفجر می شوم.

 هر ماده منفجره ای شدت خودش را دارد. اين ماده قلب من است كه هر چه خونين تر باشد شدت انفجار بمب شديد تر خواهد بود. اين بمب سال های دور و درازی را در خاموشی سپری كرده است. مثل كوه های آتشفشان كه هزاران سال است زير خاكستر های عشق غير فعال شده اند. حال در چند ثانيه يك انفجار مهيبی رخ خواهد داد و اين كوه غول پيكر شروع به غريدن خواهد کرد. اين آخرين فرياد آتش است. پنج...چهار...سه...ديگر كارم تمام است و بايد حرفم را بگويم دو...یک...ديوانه وار فرياد مي زنم.  د..و...س...ت... صدا به درستي شنيده نمي شود ا...و...د...ر... ق...ل...ب...م...ن...است. تمام. آتش می بارد و قلب به
حيات خود پايان می دهد.

يك رقص با شكوه در سفری ابدی به سوي نيستی و یا شاید خدا. آزاد؛ سبك بال و شورمندانه.

 حال اين جملات در عالم واقعیت چه اهميتي دارد؟ مگر شنيده مي شود؟ مگر دیده می‌شود؟ چه لزومی به فرياد آن است؟
آيا جز اين نيست كه اين فشار در قفسه سينه می خواهد زندگی نازيسته را  در ثانيه های آخر خود بشكافد و قلبت اين زمان بی رحم را در ستايش دوستی و عشق بشمارد؟ شاید اين آسوده ترين پايانی است براي آن كه می خواهد جاودانه شود. آن كه می داند پايان درد رهايی است.

آن كه می داند اين يادگار خون سرو است كه از عشق و آزادگی در گوش زمانه می خواند.

انتشار این حرف ها چه ارزشی دارد؟ چه چیزی مرا تشویق به در میان گذاشتن این احساسات شخصی با شما می‌کند؟ تصور کنید این ده ثانیه عمر شما باشد. تند تر از آب روان عمر گران است که می گذرد. زندگی بسیار کوتاه است. تنها دوست داشتن است که در این فاصله کوتاه عمر دراز و جاودانی دارد.

دوستی کالای گران بهایی است که قرن ها انسانیت را زنده نگه داشته است و به این دنیای پوچ و بیهوده روحی تازه بخشیده است. گاهی اوقات یادمان می رود که اصالت زندگی در ساده ترین چیز ها مثل دوستی و محبت است که به زندگی مان کیفیت می بخشد و ما را آرام می‌کند و از همه چیز بی نیازمان می سازد.

دوستی حرمتی دارد. با به قول یکی از دوستانم(بهسا) “یادمان می رود که ما آدمیانیم، حرمت دارد این آدمیت، کرامتی است در انسان بودن.”

یادمان نرود که رنج می باید برد؛ دوست می‌باید داشت.

هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده عالم دوام ما


ارديبهشت ١٣٩٨

Comments

Popular posts from this blog

The Anxiety of Dasein

Dasein has a past and a possible future time. Its future is not guaranteed. It is out of control, however every little action of Dasein will have a big impact on its future. We see the paradox of choices. We are terrible at making choices among the available options. Dasein is a finite entity and is faced with endless choices for its future. Dasein is constantly under pressure with the existence of time. Time kills Dasein in many ways. It brings anxiety. But what do we mean when we refer to the choices and the limited time. First, we have to understand the nature of time. Time comes to reality when Dasein enter the world as a baby. It’s like a stopwatch from the very first moment when Dasein is born. The stopwatch will stop somewhat somewhere in the life of Dasein. Now we can talk about the available choices for Dasein. Dasein is faced to take action during his time while he has no control over time. In fact, time always dominates Dasein in many ways. Dasein’s decisions is heav

Iran, Culture, Peace

Garden is a sacred place in Persian culture. This is due to the fact that Iran has always been under threat of invasion by foreigners. Iranshahr is a special name that is mostly found in lyrics, poets and Persian epics. It is a metaphor of walled gardens of Iran. A wall or border that protects Iran from attack of invaders. In other words, it is a paradise which in Farsi is translated to Pardis. Pardis is a popular design in many Persian artworks. Specifically, carpet is one of those cultural objects that is designed by imagination of an artist filled with dreams and hopes of the lost paradise. One can sense the compassion, creativity, love and the spirituality of paradise in Persian carpets. That's why the United Nations has decorated its entrance with a Persian carpet because it's a symbol of peace. It's a sad story that how media is currently biased toward Iran. One should take a deep look at the signs to understand the truth about the Persian culture and its rich and col